ترم دو
همچنان قادر به ساختن کلمات معنی دار نمیباشند !
متوجه میشوند به غیر از آنها افراد دیگری نیز به اسم دانشجو تو این مملکت هستند !
به مقدار بسیار ناچیز از قطر ابروها کاسته میشود ولی سیبیل جزیی از اعضای ثابت بدن می باشد ، سر کلاس متوجه موجوداتی عجیب و غریب میشوند اما اسم آنها را نمی دانند ، کماکان مسیر دانشگاه تا خانه بدون هیچ کم و کاستی طی میشود !
ترم سه
به معنای واژه پسر پی می برند و با ماهیت آن موجودات عجیب و غریب آشنا می شوند ، به این نکته حیاتی پی می برند که تنها استفاده WC قضای حاجت نیست !
سوژه خنده پیدا می کنند ، همه کتابها را از کتابخانه می گیرند و متوجه میشوند که تا ۴ جلسه میتوانند سر کلاس غیبت کنند !
می فهمند که شهر خیلی بزرگ است و غیر از خانه شان جاهای دیگری هم دارد !
تریا دانشکده تبدیل به پاتوق آنها میشود و در جواب سلام شما میگویند سلام !
ترم چهار
با واژه BF آشنا میشوند اما راه و رسم تور کردنش را بلد نیستند !
ابروها نازک میشود و سیبیل ناپدید ، در ساعت های استراحت بین کلاسها و حتی وسط کلاس ها به WC میروند !
همیشه در دانشگاه از قسمتهای “ پر پسر ” عبور میکنند ، شروع میکنند به پرسیدن آدرس از پسرای خوش تیپ دانشگاه ( نکته : اگر دیدید که جلوی در آموزش یه دختر ازتون آدرس آموزش رو پرسید پس : ۱- دختره ترم ۴ درس میخونه ۲ – شما خوشتیپید ۳ – یالا مخشو بزن دیگه چلمن )
شروع میکنن به نوشتن جزوه !
در جواب سلام شما میگویند: سلام ، چطوری ؟ خوبی ؟
ترم پنج
یکی از این موجودات خوش خط و خال (BF ) را به دست می آورند اما چون تازه کار هستند بامبول های زیادی سرشان پیاده میشود !
کوتاهترین مسیری را که طی میکنند مسیر دانشگاه به کافی شاپ و سپس خانه میباشد !
از چهره مردانه گذشته تنها خاطره ای باقی مانده است ( اینجاست که میگن مردونگی مرده ) به دلیل افزایش آرایشات روی صورتشون اضافه وزن می آورند و برای جبران آن از مقدار شلوار و مانتوشان کم میکنند !
یک میز اختصاصی برای خودشان و BF شان در تریا دانشکده رزرو است ، تابلو میشوند !
کارکنان محترم حراست دانشگاه آنها را به اسم کوچک می شناسند !
سند کمیته انضباطی را به نامشان میکنند و در جواب سلام شما ( بعد از ۱۰ دقیقه ) می گویند : اوا . . . سلام ببخشید حواسم نبود ( طرف داره عاشق میشه و حواسش یه جای دیگست )
ترم شش
خیلی تابلو میشوند !
عاشق میشوند !
مشروط میشوند !
ترم هفت
به طرز وحشتناکی تابلو میشوند !
در عشق شکست میخورند !
مشروط میشوند !
ترم هشت
دوباره آدم میشوند !
دیگر تابلو نیستند چون جوانان مستعد دیگری جای آنها را میگیرند !
جای جای دانشگاه برایشان خاطره انگیز است ، مثل بچه آدم این ترم درس میخوانند فارغ التحصیل میشوند !
در به در دنبال شوهر میگردند و به اولین پیشنهاد جواب مثبت میدهند و از چاله به چاه می افتند !
منبع:http://tdro.ir/